Amordad Weekly Newspaper

پارسی بنویسیم

- نوشتار سیاوش نمیرانیان

تاکنون تعريفهای گوناگونی از زبان شده است، اما نقطهی مشترک همهی اين تعاريف اين است که زبان در جايگاه يک «ابزار» شناخته شده است. ابزاری برای برقراری پيوند و رابطه، ابزاری برای بازتاب احساسات، ابزاری برای ساختن مفاهيم تازه ...و همچنين بزرگترين ابزار زبان، «واژه» است. در درازای زمان، همراه با دگرگونیهای اجتماعی، فرهنگی، سياسی، اقتصادی، و در پی جنگها و افتادن کشور به دست بيگانگان و دشمنان، زبان و بزرگترين ابزارش (واژه) نيز دستخوش دگرگونیهاي­ی شده و بسياری از اين واژهها کارکرد خود را از دست دادهاند و بر لوح فراموشی ثبت شدهاند. واژگانی که در دل خود گنجينهای از فرهنگ، تاريخ، تمدن، روابط سياسی و اجتماعی و حتا شيوهی مهرازی(:معماری) روزگار خود، در پهنای جغرافيايی آن سرزمين را دارند. از اينرو، میکوشيم تا واژههايی که روزگاری در پنهای جغرافيا و تاريخ پر فراز و نشيب ايرانزمين، کاربرد داشته را در اين بخش بازشناسايی کنيم تا از اين راه، گوشهای از گنجينهی بزرگ فرهنگ و تاريخ و تمدن و دانش ايران را در آيينهی درخشان زبان فارسی بنگريم. بيدخش: واژهی «بیدخش» bidaxs واژهای است که در روزگار اشکانیان به کار برده میشده و به چم(:معنی) «شخص دوم در حکومت» است. اما گویا این جایگاه از آن کسانی بوده است که در بخشهای بزرگی از کشور، نمایندهی تاماالختیا­ر شاه بودهاند. در دستگاه حکومتی اشکانیان، پس از بیدخش، «ارگبد» argbad و «َشهرب» دیگر جایگاههای سیاسی کشور بودهاند. «دژبد» نیز از جایگاههای فرودست اشکانی بوده است.

واسپوهرگان: اشکانیان دارای دو انجمن بزرگ بودند؛ یکی انجمن بزرگان درباری، که به باور مهرداد بهار، واسپوهرگان vaspuragan نام داشته است و دیگری انجمن روحانیان مغ. گویا این دو انجمن در گزینش شاه نو تاثیرگذار بودهاند. همچنین در روزگار ساسانیان، «واسپوهران»، خاندان ممتاز یا بزرگان خاندانهای بزرگ بودند که دارای زمینهایی در سرتاسر ایران بودند. یارینامهها: از استوره تا تاریخ نوشته مهرداد بهار ایران در زمان ساسانیان نوشته آرتور کریستینسن (شناسه: )35654

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran